جدول جو
جدول جو

معنی بزم سنگین - جستجوی لغت در جدول جو

بزم سنگین
(بَ مِ سَ)
بزمی که در آن مردم کثیر جمع باشند. (از مصطلحات از غیاث اللغات) (آنندراج) :
رخش شد محفل آرا شمع را بردار ازاین محفل
که باشد چون رگ یاقوت عیسی بزم سنگینش.
داراب بیگ جویا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ مِ سَ)
خمره ای که از سنگ تراشیده اند: مشمس آن بود که انگور را یک هفته به آفتاب بنهند و باز بکوبند و به خمهای سنگین روغن داده اندر کنند. (از هدایهالمتعلمین ربیع بن احمد الاخوینی بخاری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بزم نشین
تصویر بزم نشین
کنایه از صاحب مجلس
فرهنگ لغت هوشیار